در حسرت دمنوش مکی و بومادران

سابقاً کلپوره به از کاسنی باشد بر مزار مرشد کما که دائما یکسان نباشد مراد ما

زورنامه #۳

۱- چند روزی می‌شود که برگشتم به پلاک ۴۰، واحد ۱۴؛ روز‌های خوبی نبوده، تا قبل امروز، تنها دو بار از خانه خارج شدم و همان را هم رفته‌ام دانشگاه. وقتی هم کلاس‌هایم تمام می‌شد، مستقیم برمی‌گشتم خانه.

۲- این چند روز را تماما خواب بودم، دقیقا برای فرار از کارهای سر رسیده. هنوز نامه MOM نیامده، بشدت منتظرش هستم. بالاخره دوستان را با آن حجم استرس و عصبانیت درک می‌کنم. اگر اشتباه نکنم باید حوالی اواخر این هفته بیاید.

۳- دیروز را که رسما تماما خواب بودم! روز قبلش هم تماما خواب بودم، ساعت‌های ۹ شب بود که از خواب بیدار شده بودم و به تفکراتم حمله کردند، نفسم بالا نمی‌آمد و مثل فلج‌های مغزی فقط زور می‌زدم که تکانی به خودم بدهم، هیچی! با مهدی تماس گرفتم، دو ساعتی را صحبت کردیم، از همان دقایق اول، آرام‌تر شدم و بعد از یک نیم ساعتی کاملا موضوع عوض شده بود ولیکن که حواس و افکار مزاحم رفته بودند، حس می‌کردم دیگر پریشانی ندارم و در امنیت کامل هستم. حس جالبی بود! بعدش هم خوابیدم.

۴- امروز واقعا خوب بود. به راحتی ۹ از ۱۰ را می‌دهم. صبح زود مانند یک فنر بیدار شدم، دوش گرفتم، یک لیست از کارها تنظیم کردم، ظرف‌ها را شستم، آشغال‌ها را بیرون بردم، کتاب‌هایم را دانلود کردم، مباحث کلاس را مروری کردم، خرید‌های خانه را کردم، فیلم دیدم، دو ساعتی را در ویکی پیدا در مورد هواگرهای مختلف خواندم، پالپ خواندم (و تمامش کردم!!!)، با مامان و بابا صحبت کردم و روی مسئله‌ام فکری کردم. حالا هم که دارم این را می‌نویسم. برای روز اول واقعا خوب بود!

۵- بیش از ۱۰ هفته بود که واقعا هیچ ایده‌ای برای جلو بردن مسئله مذکور نداشتم، اگر قبلا غیر این را گفته بودم، چرند محض بوده. اما بالاخره این چند روز ایده جالبی به ذهنم رسیده، فعلا که شواهد بر وفق مراد هستند و تحلیل‌های اولیه‌ام گواه از یک راه‌حل می‌دهند. امیدوارم که درست باشد. واقعا امیدوارم، نمی‌دانم در غیر این صورت چه بر سرم می‌ریزد.

۶- فرض کنید که در R^n یک متوازی الاضلاع(چند بعدی) داریم که هیچ‌ چیز در مورد زاویه‌هایش نمی‌دانیم، تنها یک کمینه برای طول ضلع‌هایش داریم و یک کران پایین هم برای طول بردار کمینه در بین رئوسش. چطور باید یک کمینه برای حجمش دست بی‌آوریم؟ در واقع این متوازی الاضلاع یک رخداد مورد انتظار برای یک متغییر تصادفی با یک توزیع خوب (پیوسته، در رابطه با تابع کاهش نمایی فاصله از مرز یک کره و تقریبا شبیه توزیع گاووسی) است. حالا کران پایین وقوع این پیشامد چقدر است؟ چطور حسابش کنم؟ یک ایده‌هایی دارم، ولیکن که هنوز دقیق بررسی نکرده‌ام. بنظرم باید نتیجه تقریبا فارغ(تقریبا مستقل) از این متوازی الاضلاع باشد. 

۷- هنوز باید مطالب عقب افتاده از کلاس‌ها را مطالعه کنم، تقریبا ۳ فصل درس داده شده و من هیچ مطالعه نکردم. خب مطالب بدیهتا سنگین است ولیکن که احساس می‌کنم از قبل خوانده‌امشان و نباید آنقدر وقت گیر باشند. یک ترسی دارم(که نکند واقعا سخت باشند) که باعث می‌شود قال قضیه را نکنم.

۸- ریش‌هایم بلند شده، موهایم هم نامرتب. باید اصلاحشان کنم.

چرا تمام کردن پالپ سه تا علامت تعجب داره

آره پالپ خیلی خوبه

کرکره خنده س

روزهای گذشته، فقط میخوابیدم، از زیر پتو تکان نمیخوردم، نهایت زورم دستشویی یا غذا خوردن بود. انتظار هرچه را داشتم ولی تمام کردن یک کتاب که مطالعه‌اش ضرورتی نداشت؟ نمیدانم!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
از دار دنیا یه خر سبز آرزوها داشتیم که اونم به بهونه ۸۸ از ما گرفتن!
بعد از سال‌ها خبر رسید روی موتور تصادف کرده، به سرمون زد بریم عیادتش، گفتن شاش‌بند شده، مرده؛
خلاصه شدیم بی‌آرزو مطلق، رو به زوال عقل.
حالا بعد از چند سال برگشتیم به زندگی، یه جورایی مثل ریه‌های روی پاکت سیگار!
همانم کما که اینبار زنده و سرشار، در تقلا برای بهبودی...